دراین مقاله سعی می شود تا در گام نخست در انطباق با مدل تصمیم گیری سایمون، شاخصهای کلیدی سیستم های هوش تجاری به عنوان مجموعه ای از فناوری ها و فرایندها که موجب بهبود کیفیت نظام تصمیم گیری در سازمان میشود شناسایی شوند و درگام دوم روابط بین مراحل تصمیم گیری و شاخص های کل چکیده کامل
دراین مقاله سعی می شود تا در گام نخست در انطباق با مدل تصمیم گیری سایمون، شاخصهای کلیدی سیستم های هوش تجاری به عنوان مجموعه ای از فناوری ها و فرایندها که موجب بهبود کیفیت نظام تصمیم گیری در سازمان میشود شناسایی شوند و درگام دوم روابط بین مراحل تصمیم گیری و شاخص های کلیدی شناسایی شده در ارتباط با یکدیگر به لحاظ علّی و معلولی مورد ارزیابی قرار گیرند.
روششناسی مورداستفادهدراینمقاله جهت شناسایی شاخصهای کلیدی در سیستم های هوش تجاری، متناظر با مراحل تصمیم گیری مدل سایمون، روش دلفی است که طی سه مرحله و با طرح سوالات باز و مصاحبه عمیق به روش گلوله برفی با 18 فرد خبره در زمینه توسعه و استقرار سیستم های هوش تجاری در سازمان های مالی، شاخص های نهایی استخراج شده است. پس از شناسایی شاخص های کلیدی با هدف شناسایی روابط علّی و معلولی بین این شاخص ها و همچنین هریک از مراحل تصمیمگیری در مدل سایمون، با استفاده از روش دیمتل روابط تاثیرگذاری و تاثیر پذیری شناسایی شده و با اولویت بندی شاخص ها به لحاظ میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری، نتایج مورد بحث و تفسیر قرار گرفته و پیشنهادهای اجرایی برای متولیان توسعه و استقرار سیستم های هوش تجاری در سازمان های مالی ارائه شده است. نتایج نشان میدهد که بیشترین تعامل را در بین شاخص های کلیدی استخراج شده، وجود واحد تحلیل کسب و کار در سازمان دارد. همچنین طراحی، پیاده سازی و پایش شاخص های کلیدی عملکرد(KPI ) در سامانه های هوش تجاری نقشی کلیدی در بهبود کیفیت تصمیم گیری برمبنای مدل تصمیمگیری سایمون دارد. نتایج این تحقیق در سازمان های مالی که کیفیت تصمیمات نقشی اساسی در موفقیت این سازمان ها در بازار رقابتی دارد می تواند مورد استفاده متولیان توسعه و استقرار سیستم های هوش تجاری قرار گیرد.
پرونده مقاله